DEATH NOTE !!

.. چه بی بهونه خنده رو لبم بود

DEATH NOTE !!

.. چه بی بهونه خنده رو لبم بود

دختر زیبای" من

یه زمانی به این فکر میکردم که تنها بمونم و تنها بمیرم بهتره.ولی آروم آروم دیدم نه، اینجوریام نیس

فهمیدم عاشق اینم که یه دختر داشته باشم.و دلیلی هم نداره بخاطرش ازدواج کنم.پرورشگاه پر از دختره که چشمشو دوخته به در که یکی بیاد بهش بگه دخترم. از ازدواج متنفر بودم چون دخترایی که میدیدم تنفر انگیز بودن و فکر میکردم همشون یه روزی نشون میدن که آشغالن.ولی مورچه که وارد زندگیم شد، نظرمو عوض کرد. دختر خوب هم هست، ولی کم هست، مث آب 

ولی بازم دلیل نمیشه که بخوام ازدواج کنم. خب خوبن که خوبن به من چه ربطی داره اصن؟ 

مگه اینکه با گذر زمان همین نظرمم عوض بشه. نمیدونم.اما اینو خوب میدونم که یکی از اون دخترای بی سرپرست یا بد سرپرست سهم من از دنیاس. جالبتر اینکه هنوز نیومده شوهرش دادم رفت

ینی مورچه خودش برید خودشم دوخت برا پسرش.فقط امیدوارم دامادم به باباش نره.

ولی به این فکر میکنم به دخترم چی بگم؟ بگم مورچه کیه؟ مورچه یه غریبس که از همه آشنا تره، خیلی دوره، ولی از همه نزدیکتره،درکل عمته،کاری نکن بهش فش بدن. 

میتونم تصور کنم اون مزرعه رو کنار دخترم و... 


+jeronimo+

تولد مشکوک

از خودم خبری نیس،  خیلی وقته ندیدمش
امروز یجوریه، بعد این همه مدت همه با هم یجا
امروز تنها تر از همیشه ام از هر لحاظ، نمیدونم بخندم یا گریه کنم
امروز هم عیده، هم تولدمه، هم... همای زیادیه که نمینویسم که یادم نمونه
واقعا چرا من؟ چرا الان؟ 
پارسال مضخرف بود، از اولش. اما حالا فرق میکنه،  خیلی خیلی فرق میکنه
مورچه هنوز کادومو نداده، 
همیشه برام بی اهمیت بوده که بقیه باهام چجوری ان،ولی الان اعتراف میکنم که
حالم بده از این که تنها کسایی که بهم تبریک گفتن مورچه بوده و بانک ملت، نماد خدمت و اعتبار
ولی خب بدرک
خدایا شکرت، خدایا مرسی 

+jeronimo+

Available dreams

پوففففففف

یه حس عجیبی دارم، غریبس

الان چند هفته میگذره از تحریم خودساخته، خیلی لذت داره

یچیز جالبتر اینه که، تو همین مدت، یهویی، دقیقا روز ولنتاین، عقد مورچه بود.. 

خیلی حرفه ای دارم وووری میشم

هیچیو پاک نمیکنم، خیلی وقته که شده عادتم، مث کرم میمونه

همه رویا دارن، رویاهای بزرگ، و دست نیافتنی

ولی رویای من دم دستمه،چون پولکی نیست،درسته پول میخواد، ولی پول کمتر

یه زمانی همه چیز برام عجیب بود

ولی الان تنها چیزی که برام عجیبه، خودمم

دوره ام داره خوب پیش میره

دارم بهش نزدیک میشم

من، گدا، شاه، خدا

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

The last daii

نمیدونم الان امشبه یا دیشبه، ولی هرچی که هست خیلی پشه داره

امشب عروسی داییم بود، شایدم دیشب

از عروسی متنفرم ولی بهم خوش گذشت، کلی دختر بازی کردم، البته با دخترای ۲،۳ساله....

یجورایی تنها راه فرار از اون جمعیت و سروصدا، اینه که یه مهدکودک تو یکی از اتاقا باز کنی و البته روش بنویسی مهد کودک دخترانه 1تا3 ساله

کم کم داره امتحانام شروع میشه

تو یه هفته یه روز ها یه روز ها امتحان دارم

میگن هرکی از هرچی بدش میاد سرش میاد

ولی من از هرچی سرم میاد بدم میاد.. 

کلاسای دو سه نقطه هم میزارم رایگان، چند وقته که بد رو مخمه

یجورایی تو شرکت دارم اذیت میشم، وقتشه پاتک بزنم. سناریو وارص

الانم خوابم میاد بقیش برا بعد.

Away

نمیدونم این۸و تاحالا نوشتم یانه ولی بازم دوس دارم بگم

هرلحظه دارم به مزرعم نزدیکتر میشم. خیلی وحشتناک، بوش رو حس میکنم

دلم هیچی نمیخواد، خودم میخوام

رو بالش میخوابم، غذامو از حفظ میخورم

موقع پاک نویس عقب میوفتم بعضی وقتا، چون چرک نویس رو تند نوشتم

یه پسره که اگه عکسشو بزنن رو جلد سیگار، امار اعتیاد سقوط میکنه، ولی دوسش دارم.چون دلش زخمیه

از داستان دنباله دار متنفرم

امیر تتلو هرچقدرم منفور باشه و بد باشه، برای من یه الگوئه، چرا؟ 

چون از تغییر نمیترسه، از تحقیر شدن نمیترسه، حرف مردم براش مهم نیست و برای هدفش هرکاری میکنه.این همه خواننده که مسخرش میکنن کدومشون جرئت کردن درمورد انرژی هسته ای یا خیلی چیزای دیگه بخونن. هیچکدوم

کسی که بدشو میگه، باید از خدا بترسه. نه تتلو، هر کس دیگه ای که بخاطر بیشعوری یه جمع اعتبارشون میره زیر سوال. مسلما اگه منم برای رسیدن به هدفم لازم باشه صورتی بپوشم میپوشم

هرکی هرچی میخواد بگه، نظرش برای خودش محترمه... 

هاشمی انقد تیر خورده تو فیلما و مرده که حرفه ای شده، تو فوتبال هنرمندان جوری تمارض میکنه انگار رفته رو مین، داورم سه نفرو با هم اخراج میکنه، به من چه اصن مسئله شخصیه

چه پستی شد

قرقاطی مث همیشه

بسه دیگه

نمیدونم چلاو

اصن از اولشم مشخص بود، من میدونستم، مادرم میدونست،همه میدوستن که من

قراره بترکونم

خاص نیستم و نبودم، ولی با اطرافیام فرق داشتم

باورم نمیشه الان چقدر تغییر کردم. از همه لحاظ

هرروز دارم حسش میکنم که دارم به مزرعه نزدیک میشم، ولی بازم تنها

تونستم قشنگیه دنیارو ببینم

... 

الان فقط میخوام بگم  واو

بادبان

الان بجایی رسیدم که هدفای پیشرفته ای دارم، و کامل تر

تو مسیر بزرگی ام و خوشبختی واقعا نزدیکه، حسش میکنم

یجورایی وقتشه که بترکونم، انقلابی که صفراش از تو کادر بزنه بیرون

اینجا دقیقا جاییه که، باید شورشو در بیارم

با اجتماع خیلی کارا دارم، بعد از چند مدت، وقتشه که دوباره شروع کنم

شخصیت بنز که داشته باشی، بی ام و خودش میاد

فقط به این فکر کن که باید بپری

به فلسفه مورچه، آدم وقتی باید از زیر پتو بیاد بیرون که وقتش باشه

برای من، الان وقتشه

البته بستگی به پتوش داره

Bomber

همیشه سعی میکنم که هیچوقت سعی نکنم

این اون معنی آمیانه رو نمیده.. 

یعنی مدیونی اگه فکر کنی من از جام بلند میشم

وقتی حسش نیست، نیست

یچیز جدیدی که یاد گرفتم اینه که هیچوقت نباید دکمه fn رو با alt اشتباه گرفت. بعضی وقتا گرون تموم میشه

انگشتارو هم همینطور

بنظر وامپوت هرسوالی که بنفعش نیست، اضافیه

ولی من مخالفم. همه ی سوالا اضافیه

حتی بعضی ازتوهینا هم باید اپدیت بشه

جالبه که المانیا هم اهنگ ایرانی گوش میدن

با اون زبون و لحجشون هیچوقت سلیقشون رشد نمیکنه

همیشه سعی میکردم به همه کمک کنم

ولی اشتباه بود، تا کسی خودش نخواد، دیگه جلو نمیرم

سیندرلا توراهه، فقط همینو میدونم

هنوز ندیدمش و خبر موثق دیگه ای ازش ندارم،

همین. 



Wow

اصلا حس حرف زدن ندارم.

خیلی اشتباه میکردم. خیلی جاها

الان درحال ریکاوری ام

یجورایی تو شرایط متعادلی دارم رشد میکنم، فکری

ولی تازه چهل درصدش Load شده.. 

قراره اتفاقای خوبی تو زندگیم بیوفته

خیلی خوب

الان وقتی بعضی پستای گذشتمو میخونم خندم میگیره

ولی خوشحالم که میبینم و درک میکنم که گذشتم چه حالی داشتم و الان چقدر بهتر شدم

هرروز بهتر از دیروز

تو خیلی چیزا ناخواسته مقصرم

بخاطر خیلی از حرفام از خیلیا عذر میخوام

شرایط واسه فتوسنتز عالیه

الان واقعا فقط میخوام بخندم

به این که خیلی انعطاف پذیرم افتخار میکنم

کاراکتر فلوکی منو واقعا ترغیب میکنه به ادامه روانی بازیام

خیلی داره بهم خوش میگذره، البته سالم و کنترل شده

گفتم کنترل یاد کمپوت افتادم، ولی دیگه بخیه لازم نیست، پول میدم میگیرم

حالا خوبه حوصله حرف زدن نداشتم، وگرنه...