DEATH NOTE !!

.. چه بی بهونه خنده رو لبم بود

DEATH NOTE !!

.. چه بی بهونه خنده رو لبم بود

بی جنبه ها

دلم تنگه

انگار فقط برای یکی جا داره.ظرفیت که تکمیله ولی سر در گمم

زندگیم مبهم شده.همیشه برنامه ریزی داشتم اما الان یکم از خودم عقبم‌.نمیدونم درسته که منتظر زمان باشم که همه چیز حل بشه یا نه.ولی چاره ای ندارم.رویای من میتونه به حقیقت تبدیل بشه،چون حتی تو تخیلاتمم منطقی ام.ادمایی که به سمت من میان خیلی خاصن خیلی.چون این سیم خارداری که دور خودم کشیدم به این راحتیا نمیشه ازش رد شد.دنیایی که من دارم فقط شامل ادمایی میشه که تو محوطه ی منن.بقیه یه مشت زامبی ان که همه جارو گرفتن،جز این محیطی که من ساختم.ادمایی که به من نزدیکن همیشه در امانن،حداقل از دست من.خیلی وقتا به این فکر کردم که کتاب بنویسم.ولی هیچوقت انگیزشو نداشتم.وقتشو نداشتم

زندگی اولش سخته ،برای من که اینجور بوده بقیه رو نمیدونم.هنوزم برام اولشه.

  • Jeronimo.Q

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">