مورچه ..... رفت؛
- Wednesday, 2 Dey 1394، 01:27 PM
از امروز دوباره شدم همون ادم تنها،دوباره فقط با دیوار حرف میزنم
دوباره میرم تو فاز خودم،الان دیگه هیچی برام مهم نیست،بر میگردم به همون کنج تاریک اتاق
فقط یه تفاوت وجود داره،از امروز هرروزم پر از اشکه،اگه دلش بشکنه یا اتفاقی براش بیفته دنیارو نابود میکنم.
گفت برمیگرده،میدونم برمیگرده،ولی همش نگرانشم،احتمال داره این انتظار خیلی طول بکشه،یه حسی بین امید و نا امیدی دارم.دیگه نمیتونم بنویسم
- 94/10/02
چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این چه وضعیه