شکنجه
- Sunday, 25 Mordad 1394، 04:42 PM
بالاخره برگشتم،تو این مدت خیلی چیزا فهمیدم
وقتی دست چپت فلج میشه این دست راستته که تمیز نمیشه،خارونده نمیشه
فهمیدم دلم خیلی دلش گرفته،نه از دوست نه از دشمن،از من
نمیدونم آرزوهام واسه کی براورده میشه،نوش جونش
من که میرم یه طرف دیگه،دور از این مردم نفهم
سخته ولی منم آدم میشم،عِب نداره...
+jeronimo+
وقتی دست چپت فلج میشه این دست راستته که تمیز نمیشه،خارونده نمیشه
فهمیدم دلم خیلی دلش گرفته،نه از دوست نه از دشمن،از من
نمیدونم آرزوهام واسه کی براورده میشه،نوش جونش
من که میرم یه طرف دیگه،دور از این مردم نفهم
سخته ولی منم آدم میشم،عِب نداره...
+jeronimo+
- 94/05/25